همكاري

مقيمان از هنجارها و انتظارات اجتماع پيروي مي كنند تا از پيامدهاي منفي اجتناب كنند. اين پيامدها ممكن است تنبيهات انضباطي متنوع برنامه يا راههاي ناخوشايند ديگري مثل، اخراج از مركز، بازگشت به زندان يا خانه باشد. يادگيري مبتني بر اجتناب از اين پيامدهاي خارجي، پايدارنيست، چون برداشت درماني ناشي از تهديد خارجي اغلب منجر به عدم همكاري يا ترك درمان مي شود.

همرنگي

در اين سطح، مقيمان از هنجارها و انتظارات اجتماع پيروي مي كنند تا پيوند جويي خود با اجتماع، دوستي ها، وابستگي هاي عاطفي، يا همانند سازي با برنامه را حفظ كنند. پيوند جويي براي نگهداري فرد در درمان لازم و اساسي است. با اين حال، پيوندجويي تنها يك مبناي محدود براي يادگيري دروني شده در فرآيند تغيير ايجاد مي كند. آن يادگيري كه از ابتدا تحت تأثير همرنگي است مي تواند هنگامي كه فرد به مدت طولاني تحت تأثير پيوندجويي با اجتماع نيست، برعكس شود.

تعهد به برنامه

مقيمان از راه حلهاي خود يا نظرات ديگران استفاده مي كنند تا برنامة درمان را كامل كنند. تعهد به برنامه نمايانگر درجاتي از همرنگي است، چون فشار اجتماعي آشكاري براي ماندن در درمان را در بر دارد. با اين حال، اين تعهد ابتدا بر مبناي تجربيات فردي و ادراكات همراه با احتمال تغيير خود، راههاي جديد زندگي و بويژه نياز به داشتن تجربه براي كامل كردن برنامه است. بنابراين تعهد به برنامه نمايانگر اين است كه مقيمان اهداف آشكار TC از كامل كردن برنامه بر مبناي تجربيات ذهني را دروني كرده اند.

تعهد به خود

در اين سطح مقيمان عقيده دارند كه ماندن در فرآيند تغيير، شكل برجستة كامل كردن درمان است. تعهد به خود ابتدابر مبناي تجربيات مهم و مربوط همراه با تغيير خود واقعي در طي درمان و شناخت اين نكته است كه تغيير خود، يك فرآيند دائمي فراسوي دورة درمان است. بنابراين، تعهد به خود نمايانگر بالاترين سطوح دروني سازي است كه مي تواند در طي دورة درمان فرد به دست آيد.

درجة دروني سازي، تغيير تدريجي منبع تأثير بر فرد در طي درمان را توصيف مي كند. براي مثال، همكاري، به عوامل خارجي كه در اجتماع همتا اثرات اساسي بر رفتار و نگرشهاي فرد دارد، اشاره مي كند. بطور خاص، اينها عبارتند از: ترس از زندان، تهديدهاي خانوادگي، مشكلات خياباني، فشارهاي موقعيتي يا نداشتن امكانات زندگي. همرنگي بر عوامل دروني اشاره دارد كه اثرات اساسي مقيمان ديگر را بر رفتار و نگرشها نشان مي دهد. اين اثرات بطور خاص عبارتند از: روابط اجتماعي و موقعيت اجتماعي .

سطوح تعهد به تغييرات رفتاري و نگرشي اشاره دارد كه بطور فزاينده اي متكي بر تجربة مستقيم فرد از تغيير خود است. اين عوض شدن منبع تأثير، همراه با درجة تغيير در چند مثال توضيح داده مي شود. اينها
عبارتند از: رفتار فردي، دوستي ها و نقش سرمشق در هر كدام، رفتارهاي مشاهده شده همانند است، اما منبع تأثير تغيير مي كند.

سه مثال

رفتار فردي

در همكاري، مقيم ابتدا به اين دليل اتاق خود را تمييز نگه مي دارد كه از مشكلي كه مي تواند باعث اخراج وي شود، دوري كند. در همرنگي، مقيم بدين دليل اتاق خود را تمييز نگه مي دارد كه توسط ديگران پذيرفته شود. در سطح تعهد به برنامه، مقيم اتاق خود تمييز مي كند تا نقش سرمشق را در اجتماع داشته باشد. در تعهد به خود، مقيم اتاق خود را تمييز
 مي كند به اين دليل كه او مزاياي شخصي نظم و پاكيزگي را تجربه مي كند و اين باعث احساس خوب و زندگي راحت تر
 مي شود.

دوستي ها

در مراحل همكاري و همرنگي، دوستي ها ابتداً بر مبناي تجربيات پرورشي (محيطي) است – يعني تسكين و آرامش همراه با كاهش تنهايي. در مراحل بعدي تعهّد، دوستي ها نمايانگر مزاياي فردي حاصل از تجربة وابستگي، مثل همانندسازي و پيوستگي عاطفي است.

نقش سرمشق

در مراحل اولية درمان، آموزش مقيمان جديد از طريق خود افشايي (ضعف هاي خود را نشان دادن) نمايانگر اثرات پيوندجويي همرنگي و تعهّد است. در مرحلة تعهد به خود، خودافشايي ها نمايانگر مزاياي فردي كسب شده از آموزه هاي تأييد كننده در مورد خود است. وقتي كسي «چيزي به شما مي دهد» آن چيز در تغيير خودش نيز نقش دارد. وقتي فرد «نقاط ضعف خود را به كسي مي گويد»باعث تقويت تغيير خود مي شود.