نرخ موفقيت

بهبودي قابل توجهي حاصل مي­شود.مصرف مواد (بين 40 تا 60 درصد كاهش يافته است) جرم و جنايت (ميزان دستگيري بيش از 40 درصد كاهش يافته است)

بين زمان ماندن در برنامه و برامد هاي بعد از برنامه، همبستگي مثبت وجود دارد (گالانتر، 2009) و مهمترين پيش بيني كننده بر امد هاست (دي لئون، 2010)

مطالعات نشان مي­دهد كه مرداني كه از زندان ازاد شده بودند و به مدت 18 ماه يا بيشتر در برنامه بودند، كمتر از كساني كه مدت كمتري در برنامه بودند، دوباره دستگير شدند (كولن، 1993، 1997) بنظر مي­رسد كه مقيمان نياز به كامل كردن مرحله اشنايي و كسب بينش دارند، قبل از انكه برامد هاي مطلوب برنامه را درك كنند و بفهمند (كاندلي،1994) در يك مطالعه (بليبرگ و همكاران،1994) نشان داده شد كه افرادي كه براي مدت 6 ماه در برنامه بودند، در 32 ماه بعد از ترخيص، ميزان 50 درصد در پاك ماندن موفق بودند، در حاليكه كساني كه فقط براي مدت يكماه در برنامه بودند، در 15 ماه بعد از ترخيص، 23 درصد در پاك ماندن موفقيت داشتند.

نرخ مانايي (ماندن در برنامه نبايد با اثر بخشي درمان اشتباه شود)

نرخ ريزش (ترك درمان) در 30 روز اول درمان بسيار بالا است (30 تا 40 درصد) (گالانتر، 2009)، اين نكته بويژه براي افراد با اختلال شخصيت ضد اجتماعي صحيح است (جونز، 1997)

نرخ كامل كردن برنامه طيفي از 10 تا 25 درصد كل همه پذيرش ها را شامل مي شود.

بيشتر متغير هاي مربوط به مراجع، شاخص پيش بيني كننده قدرتمندي نيستند و معمولا اين متغيرها پيش بيني كننده هاي ضعيف يا كم اثري هستند (كاندلي، 1994) متغير هاي تركيبي مربوط به مراجع (يعني متغير هايي كه تغيير آن دشوار يا نا ممكن است) ويژگي هاي جمعيت شناختي، سابقه فردي متغيرهاي پوياي مربوط به مراجع (كه توسط TC تغيير داده مي­شود) ، عزت نفس، خود پنداره، اميدواري قابل ملاحظه در باب اينده، احساس راحتي و ارامش در ميان گروههاي بزرگ

متغير هاي ورود به درمان، پيش بيني كننده هاي قوي تر و پايدار تر ماندن هستند (كاندلي، 1994) اين متغير ها عبارتند از: درگيري قانوني، درمان به عنوان جايگزين برنامه هاي جرايم خياباني، زنداني بودن در قبل از پذيرش، فشارهاي اطرافيان

پيش بيني كننده هاي ريزش (ترك درمان) هر چند كم اهميت عبارتند  از (دي لئون، 2010): سابقه جنايي شديد وجود اسيب رواني شديد (مثلا اختلال شخصيت ضد اجتماعي، اختلال شخصيت مرزي) فشار قانوني جدي برخي تحقيقات تلاش دارند تا افرادي كه براي درمان TC مناسب هستند را مشخص كرده و براي پذيرش انها راهنماي عملياتي تدوين كنند، اما معمولا TC ها اين راهنما را ناديده مي­گيرند (راولينگر، 1999)

بر اساس يك تحقيق متا اناليز (8 تا 160 مطالعه كه در 38 كشور مختلف انجام شده است و بيشتر انها در امريكا و انگلستان انجام شده است، ليز و همكاران، 1999) پيشنهادات زير ارايه شده است:

TC در بهداشت و عملكرد رواني مقيمان تغييراتي ايجاد مي­كند اما نياز است كه اين تغييرات با تحقيقات كمي و كيفي خوب مورد ارزيابي قرار گيرد در مورد اثر بخشي TC روي اختلالات شخصيت، نياز به تحقيقات بيشتري است شواهدي وجود دارد كه ماندن بيشتر در برنامه TC، بر امدهاي بهتري بدنبال دارد.براي كشف راههاي كاهش ريزش (ترك درمان) نياز به تحقيقات بيشتري است.