مجید رضازاده، معاون توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی معتقد است با هل دادن افراد به سمت دیگر و کسانی که به خدمات حمایتی نیاز دارند، مشکلی حل نمی‌شود. او می‌گوید برای معتادان متجاهر باید آنچه نیاز دارند، فراهم شود و هر اقدامی خلاف این مسیر، مشکل را پیچیده‌تر و عوارضش را ماندگارتر می‌کند.

آیا با جمع‌آوری معتادان متجاهر در دره فرحزاد موافق هستید؟

با جمع‌آوری، از جایی بیرون کردن و هل دادن به سمت دیگر، افرادی که به خدمات حمایتی نیاز دارند، مشکلی را نمی‌توانیم حل کنیم و با این اقدام آسیب را از یک نقطه‌به‌نقطه دیگر منتقل می‌کنیم و باعث آسیب بیشتر به افراد نیازمند حمایت اجتماعی و جامعه می‌شویم. راه برخورد درست با افراد آسیب‌دیده، حمایت کردن است. باید آنچه نیاز دارند برایشان فراهم کنیم و هر اقدامی برخلاف این مسیر، مشکل را پیچیده‌تر و عوارضش را ماندگارتر می‌کند.

به نظر شما با توجه به شرایط جغرافیایی خاص منطقه فرحزاد می‌توان آنجا را از وجود معتادان پاک کرد؟

پاتوق‌های منطقه دره فرحزاد سخت در دسترس هستند و دقیقاً به همین دلیل هم ماندگار شده‌اند؛ اما کار نشد ندارد. حتماً نیروی انتظامی با تجهیزات و فرستادن تعداد زیادی نیرو به این منطقه می‌تواند متر به مترش را بازرسی کند و معتادان آن منطقه را دستگیر کند؛ اما مسئله مهم این است که ما چقدر هزینه می‌کنیم و چه بهره‌ای می‌بریم. مهم نتیجه نهایی و درازمدت کار است، نه نتیجه یک‌روزه و یک‌هفته‌ای و یک‌ماهه. نیروی انتظامی نمی‌تواند تا همیشه در آن منطقه حضور گسترده داشته باشد و شرایط جغرافیایی فرحزاد به‌گونه‌ای است که مصرف‌کنندگان مواد را به سمت خود می‌کشاند و جای بسیار مناسبی برای شکل‌گیری پاتوق است؛ بنابراین بهترین کاری که می‌توان در آن منطقه انجام داد، ارائه خدمات کاهش آسیب به مصرف‌کنندگان مواد است، همان کاری که سال‌هاست بهزیستی و سازمان‌های مردم‌نهاد در آن منطقه انجام می‌دهند.

مسئولان اعلام کرده‌اند که می‌خواهند دره فرحزاد را به اکوپارک تبدیل کنند، نظر شما دراین‌باره چیست، فکر می‌کنید این اقدام می‌تواند راهگشا باشد؟

راه‌اندازی پارک و ایجاد دسترسی به استراحتگاه‌ها و مکان‌های تفریحی حتماً خوب است. همچنین بر اساس تئوری‌های علمی، هر چه دسترسی به مواد مخدر سخت‌تر شود، مصرف هم کمتر می‌شود؛ بنابراین هر چه زمینه‌های ایجاد بزه و آسیب در کشور کمتر شود، بهتر است و بحثی در این نیست؛ اما مسئله این است که راه‌اندازی اکوپارک باعث ریشه‌کن شدن معتادان متجاهر نمی‌شود. این افراد می‌گردند و مکان‌های دیگری پیدا می‌کنند تا به کارشان ادامه بدهند. پاتوق‌های دیگری شکل می‌گیرد. این مسئله بارها در نقاط مختلف شهر آزمون شده است و در درازمدت نتیجه‌بخش نبوده است. مناطقی که محل حضور معتادان بوده بارها پاکسازی شده و نتیجه این بوده که یا دوباره معتادان بعد از گذشت مدتی دوباره به آن مناطق بازگشته‌اند یا اینکه در جای دیگری جمع شده‌اند. بازهم می‌گویم راه‌حل این است که از افراد آسیب‌دیده‌ای که نیاز به حمایت دارند، حمایت کنیم و به آن‌ها خدمات بدهیم.

هفته گذشته، امیرعباس لطفی، سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که در سال گذشته 168 هزار معتاد متجاهر و از ابتدای سال تاکنون هم 158 هزار معتاد متجاهر جمع‌آوری شده است. همچنین محسن فتاپور، سرپرست معاونت توسعه پیشگیری و درمان بهزیستی استان تهران هم چند روز پیش اعلام کرد که از ابتدای سال تاکنون بیش از ۲۶ هزار معتاد متجاهر در استان تهران غربالگری شده و توسط بهزیستی جانمایی و پذیرش شده‌اند. این در حالی است که به گفته اسکندر مؤمنی، دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر حدود 50 تا 60 هزار معتاد متجاهر در کل کشور و 15 هزار معتاد متجاهر در تهران داریم. تحلیل شما از این آمار و ارقام چیست؟

من نمی‌دانم این آمار چقدر درست است، چون این آمار را ندارم؛ اما در حال راه‌اندازی سیستمی هستیم که هر بیماری که وارد پروسه درمان اجباری می‌شود، یک شناسه فردی داشته باشد. در آن صورت می‌توانیم بگوییم که این اعداد و ارقامی که برای دستگیری معتادان متجاهر مطرح می‌شود، بر افراد دلالت دارد یا بر تعداد دستگیری‌ها؛ اما بر اساس آمار و ارقامی که مطرح شده است، تحلیل ساده به نظر می‌رسد، احتمالاً یک فرد در طی یک سال چندین بار وارد فرایند درمان اجباری شده است؛ یعنی پس از آزادی دوباره به پاتوق رفته و دوباره دستگیر شده است. البته اتفاق عجیبی هم نیست. چون وقتی بیماران وارد درمان اجباری می‌شوند، کار درمانی درستی بر روی آن‌ها انجام نمی‌شود بنابراین طبیعی است که پس از پایان دوره درمان دوباره مصرفشان را شروع کنند.

از دیدگاه هزینه، اثربخشی آیا درمان اجباری مقرون‌به‌صرفه است؟ برای هر فردی که وارد چرخه درمان اجباری می‌شود، روزانه چقدر هزینه می‌شود؟

امسال برای هر فردی که وارد درمان اجباری می‌شود، روزانه مبلغ 20 هزار تومان تعیین شده است یعنی ماهیانه 600 هزار تومان. بر اساس پژوهش‌های موجود، میزان اثربخشی این شیوه در درمان معتادان عددی بسیار کوچک و نزدیک به صفر است.  البته در منابع علمی هم آمده است که استفاده از فشار قانون برای کنترل رفتارهای پرخطر و اصلاح آن می‌تواند اثربخشی داشته باشد اما باید خیلی دقیق از این ابزار فشار استفاده کرد آن هم برای عده معدودی و در مدت زمان کوتاه؛ یعنی نمی‌شود فردی را در مدت‌زمان طولانی با فشار قانون برای تغییر رفتار نگهداری کرد و انتظار داشت که اصلاحی در او رخ دهد. حتی اگر فشار قانونی هم در میان باشد از یک‌زمانی به بعد فرد باید به مرحله‌ای برسد که با میل و اراده خود در روند درمان باقی بماند.

مراکز درمان اجباری ماهیانه 600 هزار تومان برای نگهداری معتادان متجاهر هزینه می‌کنند این در حالی است که در مراکزی با عنوان «مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد مبتنی بر استمرار درمان» که به‌تازگی توسط سازمان بهزیستی راه‌اندازی شده و در اصفهان در حال گذراندن مراحل پایلوت است، ماهیانه برای نگهداری و درمان بیماران 500 هزار تومان هزینه می‌شود.

 این مراکز نتیجه جلسات مستمری است که همه مدیران کل بهزیستی کشور از ابتدای انقلاب تاکنون داشتند. بعد از 8 جلسه بحث و گفت‌وگوی این افراد، این مراکز متولد شدند. البته ساختار عجیب‌وغریبی هم ندارند بلکه مجموع مداخله‌های درمانی مختلف است که همه را باهم در یک مکان به بیماران ارائه می‌دهیم. این مراکز اجباری نیست و فرد با تمایل خود وارد فرایند درمان می‌شود. دوره درمان یک سال است. بیمار ابتدا مرحله سم‌زدایی را طی می‌کند که حدود یک هفته تا دو هفته به طول می‌انجامد و به‌صورت اقامتی است. در مرحله بعد فرد باید دوره اقامتی دیگری که حدود 4 ماه است و درواقع قوانین و مقررات «تی سی» بر آن حاکم است را طی کند. بعد از آن بیمار 8 ماه دیگر هم در فرایند درمان باقی می‌ماند اما دیگر درمان اقامتی نیست اگر خانواده داشته باشد، نزد خانواده‌اش بازمی‌گردد و اگر خانواده‌ای نداشته باشد، به مراکز توانمندسازی که پیش‌بینی‌شده است، می‌رود تا سرپناهی داشته باشد. بیمار در این 8 ماه با تواتری که ابتدا سه بار در هفته، بعد دو بار در هفته، بعد یک‌بار در هفته، بعد دو هفته یک‌بار و بعد ماهی یک‌بار است به مرکز رفت‌وآمد می‌کند و مداخله‌های روانشناسی و مددکاری صورت می‌گیرد و در کلاس‌هایی شرکت می‌کند. ضمن اینکه خانواده‌ها هم درگیر درمان بیمار هستند. درنهایت هم بعد از گذشت یک سال عضو انجمن فارغ‌التحصیلان آن مرکز به‌حساب می‌آید و تا همیشه به آنجا متصل باقی می ماند.

در درمان اجباری هم به افزایش مدت درمان توجه ویژه‌ای دارند به‌طوری‌که ابتدا دوره درمان سه‌ماهه بود، بعد 6 ماه شد، سپس ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که به دنبال آن است که طول دوره درمان را به یک سال افزایش دهد و در هفته گذشته هم سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر از تلاش برای افزایش دوره درمان اجباری به دو سال سخن گفته است.

هرچند که به اثربخشی استمرار درمان در منابع علمی اشاره‌شده و گفته‌شده است که بعد از 6 ماه درمان اعتیاد، نشانه‌های درمانی تازه در فرد ظاهر می‌شود و ادامه این فرایند تا یک سال، این احتمال را بیشتر می‌کند که فرد در درمان باقی بماند و درمان در او نهادینه شود اما آنچه در منابع علمی مدنظر است با آنچه در مراکز درمان اجباری اتفاق می‌افتد همخوانی ندارد.

 در مراکز درمان اجباری ابتدا معتادان را برای یک ماه نگهداری می‌کردند اما متوجه شدند بی‌اثر است و فرد بلافاصله بعد از خروج از مرکز دوباره سراغ مصرف مواد می‌رود، بنابراین فکر کردند که احتمالاً اشکال در این است که مدت‌زمان درمانی کوتاه است، گفتند سه ماه نگهداری کنیم درمان می‌شوند و بازهم درمان نشدند گفتند شش ماهش می‌کنیم مشکل حل می‌شود اما بازهم به نتیجه مطلوب نرسیدند حالا می‌خواهند بیماران را یک سال نگه‌دارند شاید جواب بدهد که این مدت نگهداری هم فایده‌ای ندارد. اشکال در اینجاست که فرد را نه با میل و اراده‌اش بلکه با زور و اجبار به این مراکز می‌آوردند. فرد هیچ تمایلی به تغییر رفتار ندارد و انگار در زندان گرفتار شده است. درمان زمانی جواب می‌دهد که تغییر رفتار با خواست و اراده فرد صورت بگیرد اما در این مراکز اراده فرد سرکوب می‌شود و اختیار از او سلب می‌شد؛ بنابراین حتی اگر او را صدسال هم در مرکز اجباری نگه‌دارند به‌محض اینکه از آنجا خارج شود شروع به مصرف می‌کند. هرچند که به نظر می‌رسد برخی مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر با مراجعه به منابع علمی و با تکیه بر اینکه استمرار درمان، نتیجه‌بخش است این استراتژی را در پیش گرفته‌اند اما به نکات اساسی و پایه‌ای این منابع بی‌توجه بوده‌اند.

مسئولانی که دستور جمع‌آوری معتادان متجاهر را صادر می‌کنند می‌گویند به این دلیل است که این افراد مزاحم زندگی شهروندان هستند و مردم دوست ندارند این افراد را در محلاتشان ببینند. آیا معتادان نباید از حقوق شهروندی برخوردار باشند؟

اگر از منظر قانونی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، فردی که تجاهر به اعتیاد می‌کند، مجرم است و باید به مسئولان حق بدهیم که با فردی که خلاف قانون رفتار کرده است، برخورد کنند؛ اما این در صورتی است که مسئولان وظایف قانونی که در قبال مصرف‌کنندگان مواد بر عهده‌شان گذاشته شده است؛ انجام داده باشند. بر اساس قانون باید امکان درمان رایگان برای بیماران بی‌بضاعت فراهم شده باشد، مراکز کاهش آسیب به میزان کافی وجود داشته باشد. حمایت‌های اجتماعی از این افراد صورت گرفته باشد اگر باوجود همه این اقدامات و حمایت‌ها بازهم فردی اصرار داشت که در ملأعام مواد مصرف کند. آن وقت می‌توانیم بگوییم او مجرم است؛ اما مسئله این است که ما هیچ‌کدام از این امکانات را برای افراد مصرف‌کننده فراهم نکرده‌ایم. اگر فردی پول درمان نداشته باشد و بخواهد درمان شود، درمان برایش رایگان نیست. درحالی‌که فردی که نمی‌خواهد درمان بشود را با زور و اجبار دستگیر می‌کنیم و به مرکز درمانی می‌فرستیم و ماهی 600 هزار تومان برایش هزینه می‌کنیم. وقتی فرایندهایی که تعریف کرده‌ایم اشکال دارد، نمی‌توانیم معتادان متجاهر را مجرم بنامیم.