مصاحبهی پذیرش علاوه بر غربالکردن و احراز شایستگی مراجعان برای پذیرش در TC به درمانگران کمک میکند تا مرحلهی درمان مقیم را تعیین کنند و شرایط مورد نیاز برای تغییر را تدارک ببینند. بحث زیر تلاشی برای یکپارچه کردن برخی تکنیکها و اصول «مصاحبهی عاطفی» در رابطه با مصاحبه با تکتک افراد به عنوان بخشی از فرآیند پذیرش در TC است. تجربهی عملی از کار با معتادان به ما میگوید که معمولاً نمیشود به اطلاعات اولیهی ارائه شده در طی یک مصاحبه معمولی با افراد اعتماد نمود. دلیل بخشی از این بیاعتمادی، تمایل معتاد در کوچکسازی مشکلاتش و تا حدی هم مربوط به شرایطش است که با آن میخواهد به پلکان برنامههای درمان دارویی پایان دهد. معتادان به مواد بنا به دلایل متعددی که حتی ممکن است فراتر از کنترلشان هم باشد، به درمان خاتمه میدهند. حتی افرادی که در TC پذیرش میشوند و در دستهی «داوطلب» برای درمان قرار میگیرند و هیچ نوع اجبار قانونی هم برای درمان شدن ندارند، اغلب به دلیل «فشارهای» موجود در خانه، تحصیل یا محل کار (یا همه موارد بالا) تقاضای کمک میکنند. تصور و ارزیابی این شرایط دشوار است که معتاد وارد درمان شود و نداند که چرا بر جمعآوری اطلاعات روانشناختی معتبر تأکید میشود. اگر این اتفاق در مواجههی اولیه با فرد معتاد رخ ندهد، جمعآوری این اطلاعات بیفایده است. برای تشریح این موضوع، در اینجا چگونگی فرآیند مصاحبه پذیرش در TC را بهطور مختصر ارائه میکنیم.
اهداف کوتاه مدت مصاحبهی پذیرش
پنج تکلیف فوری وجود دارد که مصاحبهکننده باید در طول مصاحبه آنها را به خاطر داشته باشد (دیتاپ، 1992): 1- برقراری رابطه؛ 2- کسب اطلاعات؛ 3- دادن اطلاعات؛ 4- تدوین قرارداد اولیه؛ 5- خلاصه گام بعدی.
این تکالیف، ساختاری فراهم میکند که راهنمای مصاحبهکننده در اداره کردن جلسه است. این اهداف یا تکالیف، به خودیخود اجرای یک مصاحبه موفق را تضمین نمیکند. در مصاحبه پذیرشی TC، هدف نهایی یا درازمدت، برانگیختن مراجع است تا در برنامه درمانی بماند و آن را به پایان برساند.
با بهکارگیری برخی تکنیکهای مورد استفاده در مصاحبهی عاطفی، مصاحبهکننده قادر میگردد تا سطح انگیزهی فرد جهت پذیرفتن رویهی درمانی را افزایش داده و به وی کمک میکند تا هم مسئولیت فردی تغییر و هم مؤلفههای مهمی که در مانایی درازمدت در درمان نقش دارند را بپذیرد.
برقراری رابطه
برقراری رابطه با مراجع در مصاحبه، در تسهیل خودافشایی وی اهمیت زیادی دارد. در یک «مصاحبهی عاطفی» خاص، مصاحبهگران بهبود یافته تا حد زیادی به توانایی خود برای «تشخیص» فرد معتادی که در پی پذیرش TC است تکیه میکنند تا بتوانند سپر دفاعی او را تضعیف نمایند. این مصاحبهکنندگان نیز همانند فرد معتاد فعلی از طریق فرآیند مصاحبه مشابهی به این اجتماع پیوستهاند. توانایی آنها در دستیابی به تجارب زندگیشان به عنوان معتاد به مواد به آنها حد و مرزی از اطلاعات در مورد فرد تازه وارد ارائه میدهد که سطح خودآگاهی وی را با دفاع و انکار کاهش داده است. از طرف دیگر، ممکن است مصاحبهکننده در کلینیک یا مرکز مشاوره مجبور شود برای ایجاد رابطه با فرد معتاد به مهارتهای بین فردی خویش تکیه نماید تا بتواند با فرد معتادی که تجربهی مشابهی همانند وی ندارد، رابطهی حسنه برقرار نماید. برخی از تکنیکهای اساسی مشاوره مانند مهارتهای گوش کردن، همدلی، انعکاس و غیره ایجاد رابطهی درمانی را تسهیل میکنند. احساسات و پاسخهای مصاحبهگر به مصاحبه شونده تأثیر مهمی بر رابطه و توانایی مصاحبهشونده برای افشای خود دارد. درک مصاحبهشونده از مصاحبهکننده و محیط فیزیکی که مصاحبه در آن انجام میشود در ایجاد و تثبیت رابطهی درمانی اهمیت زیادی دارند.
کسب اطلاعات از فرد
مصاحبهکننده باید در بهدست آوردن اطلاعات شخصی از فردی که در پی پذیرش در مرکز است، کاردان باشد. یک روش «کوتاه و آسان» در مقایسه با یک «ضربهی سخت» نتیجهی بهتری خواهد داشت و ممکن است باعث ایجاد بدبینی ناچیزی در به فردی شود که احتمالاً با بازجوییهای پلیس در زندگی جناییاش آشنا است. کسب اطلاعات از فردی که میخواهد پذیرش بگیرد مهم است اما بهدست آوردن اطلاعات صحیح آسان نیست. کسب اطلاعات صحیح در رابطه با پیشینهی فردی، سطح عملکرد روانشناختی، دلایل درونی و بیرونی برای ورود به درمان، گسترهی مصرف مواد، خانواده، شغل و سایر منابع استرس در تدوین و بهکارگیری تکنیکهای مداخله (با استفاده از ناهماهنگی شناختی در کسب اطلاعات و اجبار)، اهمیت زیادی دارند. مصاحبهکننده باید هر گونه رفتار خودافشایی را بلادرنگ تقویت کند و به شیوههایی به مراجع پاسخ دهد تا عزتنفساش افزایش یابد.
ارائهی اطلاعات به مراجع
فراهم کردن اطلاعات مناسب برای فرد به اندازهی کسب اطلاعات از او مهم است. اطلاعات اساسی در مورد مرکز و فلسفهی درمان را باید برای او توضیح داد. فراهم کردن اطلاعات غلط در مورد مرکز یا برنامهی درمانی حتی با بهترین قصد و هدف، غیراخلاقی است. البته ممکن است فردی که در جستجوی درمان است اطلاعات ناکافی یا غلط در مورد نوع و ماهیت مشکلش و آنچه برای حل آن باید انجام دهد، داشته باشد. باید در مورد مشکل، اطلاعات مناسبی به مراجع داده شود تا او را راهنمایی نموده و به وی کمک کرد تا اهداف یا انتظاراتش از درمان را تعدیل کند. اغلب اشاره کردن به جنبههای نادیده گرفته شده مشکل فرد، مهم است و باید راهحلهای مناسب و روشی که میتوان به آن دست یافت را به فرد متقاضی پذیرش، پیشنهاد کنیم.
تدوین قرارداد اولیه
اگر مصاحبهکننده با موفقیت مصاحبهی پذیرش را انجام دهد و به فرد کمک نماید تا به سطح قابل قبولی از انگیزه دست یابد، تعهد برای تغییر از طریق قرارداد اولیهی درمانی که وی موافق به امضا و احترام به آن است تثیبت میگردد. قرارداد باید بهصورت خلاصه نیازها و اهداف مد نظر فرد را بیان کند. مراجع باید رویهی درمانی لازم برای برآوردن نیازها و اهدافش را درک نموده و برآورده کردن انتظاراتی که از او میرود را یاد بگیرد.
خلاصهی گام بعدی
با کمک به مراجع جهت حفظ آهنگ درمانی خود و تقویت رفتارهای مثبتی که تاکنون انجام داده است باید گامهای بعدی در درمان وی را بهطور واضح و روشن تشریح نمود. اگر از ناهماهنگی شناختی در کسب اطلاعات و اجبار در طول مصاحبه استفاده شده باشد، در این هنگام فرد به شکلی مناسب به سمت درمان تمایل پیدا میکند. او حالا در موضع پیش از درمان است و میزان انکار و مقاومت او به رسیده است.