كار به عنوان درمان و اموزش: تغييرات شغلي به عنوان ابزاري براي درمان مدنظر قرار ميگيرند. خودياري متقابل: مقيمان پيامهاي اصلي و انتظارات اجتماع را به همديگر اموزش مي دهند
همتا ها به عنوان نقش سر مشق (و استفها نيز به عنوان الگو و مرجع قدرت منطقي) رفتار به صورت "انگار كه".مقيم رفتار ميكند به صورتي كه بايد باشد نه فردي كه بوده است (در احساساتش، بينشها و ادراكات تغيير يافته اش) نقشهاي سر مشق "توجه مسئولانه" نشان مي دهند.انها تلاش ميكنند تا مقيمان را با رفتار خلافشان مواجه كنند، رفتارهايي كه با روح اجتماع سازگار نيست.وظيفه اين نقشهاي سرمشق (الگوها) اگاهي از محيط، اگاهي از روحيه ديگران، نگرشها، وضعيت ظاهري و رفتارهاي ديگر مقيمان است استفها، مرجع قدرت منطقي اند، يعني مراجع موثق، حمايت كننده، اصلاح كننده و حفاظت كننده اي كه براي تصميم گيريهاي خود دليل مياورند و معنا و اهميت پيامد هاي تصميم خود را بيان ميكنند.
فرايند TC (فرايند بهبودي)
در برنامه روزانه TC (كه كاملا ساختار يافته بوده و از ساعت 7 صبح تا 11 شب اجرا ميشود) مقيمان در فعاليت هاي زير شركت ميكنند جلسات متعدد گروههاي مواجهه و ساير گروههاي درماني فعاليت هاي تفريحي و فراغتي انجام وظايف كاري (كار درماني) مشاوره فردي